آموزش کلاس چهارم ابتدایی

کلاس درس امام جواد (ع) مدرسه شهید رجایی

آموزش کلاس چهارم ابتدایی

کلاس درس امام جواد (ع) مدرسه شهید رجایی

داستان تقسیم یک کیک

یک روز دو گربه به کمک هم کیکی را از خانه ای دزدیدند. اما آن ها دوست نداشتند آن را بین هم تقسیم کنند.

هر کدام از آن ها می گفت: کیک مال من است و من نمی خواهم آن را به تو بدهم.  وقتی دعوای آن ها بالا گرفت میمونی که از آن جا می گذشت صدای آن ها را شنید و متوجه دعوای آن ها شد و گفت من می توانم به شما کمک کنم تا مشکلتان حل شود.

میمون گفت: شما باید کیک را به دو تکه ی مساوی تقسیم کنید.

گربه ها قبول کردند و سپس میمون کیک را به دو تکه تقسیم کرد. او هر کدام از آن ها را جداگانه با ترازو وزن کرد و متوجه شد که یک تکه از آن دیگری سنگین تر است. به خاطر همین یک گاز به تکه ی سنگین تر زد تا اندازه ی آن برابر تکه ی دیگر شود. دوباره دو تکه را اندازه گرفت و متوجه شد که تکه ی دیگر حالا سنگین تر است و باز دوباره به تکه ی سنگین تر گاز زد تا اندازه اش برابر تکه ی قبلی شود. او این کارش را مدام تکرار می کرد ولی دو تکه کیک هیچ گاه اندازه اشان با هم برابر نمی شد.

حالا میمون تقریباً بیش تر کیک ها را خورده بود برای همین گربه ها تصمیم گرفتند باقی مانده ی کیک را از میمون پس بگیرند ولی میمون گفت: شما نباید کیک ها را از من بگیرید، به خاطر کمکی که من به شما کردم باید به من پاداش بدهید. او بعد از گفتن این حرف تکه های کیک را گرفت و فوراً آن ها را خورد و از آن جا فرار کرد تا دست گربه ها به او نرسد.


برچسب‌ها: داستانک
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.